Try....

Try again......

Try....

Try again......

با صراحت میتونم بگم بعضی از آدمها خرده شیشه دارند و هیچوقت هم درست نمیشن . گاهی چشم دیدنت را ندارن . گاهی  میخان بگن ..... یعنی من ....... یعنی این یعنی احمق بودن خودش را ثابت میکنه . و از اول این جوری بوده و تا اخر هم  همین مدلی خواهند بود .

شاید اولش تعجب کنی ولی بعدش به رفتار گند این جور آدمها عادت میکنی .... دنیای بدی هست

زبان شدم 87  !!! خدارو شکر خوب شد قبول شدم !


آبجی شیما امیدوارم گیتا جون که سرما خورده حالش خوب بشه زودتر

این روزها درگیر کارهام بودم . یه امتحان فاینالی دادم این ترم که خدا نصیب هیچکس نکنه ... سخت بود . شاید هم من فرصت نداشتم خوب بخونم اولین بار بود که در طی این مدتی که میرم زبان این جوری امتحان دادم هنوز نتیجه ها را ندادن!!!

از یه جای دیگه دو تا پیشنهاد کار شده برام نمیدونم قبول کنم یا نه . دو سه تا فکر خوب به سرم زده در مورد پول!!! نمیدونم عملی بشه یا نه فعلا دارم فکر میکنم!!!!

امروز بر عکس دیروز سرم شلوغ بود ! دیروز از بیکاری کلافه شده بودم امروز از کار زیاد !

الان یادم افتاده تمرین های زبان را انجام نداده ام!!!! یعنی نمیتونم برسم که انجام بدم . یعنی چیکار کنم ؟

دیگه از ترم بعد این جوری برنامه ام را تنطیم نمیکنم !!!!!!! سرم داره گیج میره حسابی . از خورد و خوارکم هم موندم

انگار باید یه تغییر اساسی انجام بدم .


خیلی وقت بود نبودم . برنامه ی همیشگی ام سر جاشه . (کلاس زبان - کار - خونه ) دیگه تکراری شده .


فکر میکردم که یه برنامه ای دیگه ای داشته باشم . ولی انگار نه فعلا تا دو ماه نمیشه کاری انجام داد. ولی خب تصمیم دارم تواین روزها یه سری به طبیعت بزنم . آخه طبیعت پاییز عالی هست .

جدیدا یه سری از این مهندسان جدید رو شناخته  بودم  که میخاست مثل این سیستم های پیشرفته موازی کار کنه . ولی خب من و دوستم فهمیدیم نذاشتیم پاشو زیاد دراز کنه والا !!!!!!!!!!!!!!!!

حالا دارم فکر میکنم برای چند روز آینده ام چه برنامه ای بذارم . و چی کار کنم ؟