Try....

Try again......

Try....

Try again......

از ماه بعد دارم برنامه ریزی میکنم برم کلاس موسیقی / به به ...............

نمیدونم خیلی عجیب شده از صبح اصلا انرژی نداشتم  شب ساعت2 خوابیدم صبح زود بیدار شدم اومدم سرکار ! داشتم بیهوش میشدم الان خوابم پرید . بعد از ظهر کلاس رانندگی - کلاس زبان دارم . فرصتی برای استراحت نیست ! نمیدونم چرا این جوری انرژی ام برگشت سر جاش .....

 روز دخترها هم مبارک

آبجی شیما مرسی که تبریک گفتین . ایشاا... گیتا جون همیشه سلامت باشه و تندرست . میدونین که گیتا شکلات منه

تصمیم گرفتم که ....

ورزش کنم . چون کمر درد گرفتم افتضاح با این وضعی که هست کم مونده من دیسک کمر بگیرم !!!!

صبح  ها حتما شیر بخورم !!!

کلاس زبان که میرم نمره هام بهتر از قبل باشه .

خوب شد گفتم زبان . برای هفته ی بعد باید چند تا متن آماده کنم !!!!

so try

I want to learn

learning better

یادمه سه ماه پیش به یکی از مشتری هامون یه سفارش دادم که یه گیتار دکوری برام  درست کنن و اونا هم گفتن چشم حتما خوشحال میشیم تا یه هفته میفرستیم میاد خدمتتون .

منم به اصطلاح باورم شد و فکر کردم که تا یه هفته میفرسته دیگه !!!! یه ماه بعدش زنگ زدم گفتم چه خبر ... گفتن حاضره فردا میفرستیم میاد . حالا دو هفته بعد اون زنگ زدم .... گفتن میفرستیم هااا حاضره و من باز هم ----- شدم !!!! آخر سر گفتم پولش چقدر میشه بگید بزنم به حساب تا برام بفرستین . گفتن نه نمیخاد اصلا امکان نداره ازت پول بگیریم . میفرستیم میاد .

حالا شد چهار ماه و از گیتار دکوری من خبری نیست و اون مشتری گاهی زنگ میزنه و سفارش داره و اصلا به روی خودش نمیاره که من قول دادم !!!واقعا نمیدونم ملت چرا این جوری ان ولی منم دیگه باهاش خوب برخورد نمیکنم اگه قرار نبود بفرسته خب چرا هی میگه میفرستم  ؟؟؟؟؟ واقعا منظور همچین آدمهایی چی میتونه باشه احساس میکنه من گوش درازم؟؟؟ ولی خب دوست دارم خفه اش کنم . والا منم میرم یه جای دیگه سفارش میدم . بعد بهش میگم نمیخام دیگه دو سه تا از جای دیگه سفارش دادم برام آوردن . ولی در کل کسی که به حرف و قولی که میده ارزش قائل نیست و نمیتونه رو حرفش وایسه نمیتونه به مشتری هم ارزش قائل باشه و خواسته اش را بر آورده کنه و سفارشش را بفرسته !




دیروز روز پرمشغله ای داشته ام ... ترافیک

از سرکار رفتم کلاس رانندگی از کلاس رانندگی رفتم کلاس زبان قبل اینکه برم کلاس زبان رفتم یه لاک خوشرنگ خریدم که با رنگ کفشام ست بشه .بعد کلاس رفتم خونه مامان بزرگ . ولی خیلی خسته بودم دلم میخاد یه هفته بخوابم !!!حالا قرار شده بعضی چیزها را به چند نفر نگم اولا میگفتم ها اما الان نه کلاس زبان رفتم را به بعضی ها گفتم و نه لباس خریدنم و نه هیچی

اصلا قبلا این جوری نبودم هاااا الان نه عوض شدم یه کم آخه خیلی خوبی میکردم فکر میکردن من هیچی نمیفهمم ساده ام ولی الان چرا بگم ؟؟

من پیشرفت کنم چرا اوناز من جلو بزنههههه گاهی با یه لحنی میحرفه انگار خیلی باکلاسهههه ولی اینجوری هم نیست . هفته ی بعد غافلگیر میشه به خاطر رفتارم . قول میدم  یعنی یه کاری کنممممممم که دهنشون آسفالت باشه .